kayhan.ir

کد خبر: ۲۶۴۰۵۲
تاریخ انتشار : ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۲۰:۲۴

جلوه‌هایی از بندگی 

 
 
رضا مسعودی
انسان برای بندگی آفریده شده است؛ زیرا بندگی تنها راهی است که انسان می‌تواند با آن خود را به همه کمالات برساند و در مقام خلافت الهی قرار گیرد. اما بندگی جلوه‌هایی دارد که در زندگی و گفتار و کردار نمود می‌یابد. نویسنده در این مطلب به برخی از جلوه‌ها و شیوه‌های بندگی اشاره کرده است. 
***
توبه و بـازگشـت به سوی خدا
انسان موجودی است که خداوند وی را عجول (اسراء، آیه 11) بر شمرده و می‌خواهد زود به هدفش برسد. همین عجله یعنی انجام کاری پیش از موعد و زمانش موجب شد تا حضرت آدم(ع) در دام شیطنت ابلیس بیفتد و برای رسیدن به مقام عالین و مانند آنها از میوه درخت ممنوع بخورد و این‌گونه نه تنها به جایی نرسد، بلکه هبوط کند و مقام بهشتی اش را از دست دهد و در دوزخ طبیعت دنیا گرفتار شود.(اعراف، آیات 12 تا 23)
همچنین انسان چون موجودی جهول و ظلوم (جاهل و ستمگر) (احزاب، آیه 72) و منوع (بازدارنده کار خیر)، هلوع (حریص) و مانند آنها است، همه چیز را در دنیا برای خود می‌خواهد و به کنزاندوزی و بخل ورزی و خساست می‌پردازد و همین امور او را به گناه و خطا می‌کشاند. اما خداوند به او بارها و بارها فرصت توبه و بازگشت و اصلاح امور را می‌دهد و همان طوری که او را هر شب پس از مرگ موقت به زندگی دنیا باز می‌گرداند اجازه می‌دهد تا توبه و استغفار کرده و خود را همچون نوزاد تازه به دنیا آمده از هر گونه پلیدی و گناه و زشتی پاک و پاکیزه گرداند. پس انسان حتی اگر خطا رفت و خطا کرد باید همان دم پس از آگاهی، توبه و استغفار کند و در این کار تاخیر نیندازد؛ زیرا فرصت خویش را از دست می‌دهد و از غفران و یاری خداوند محروم می‌شود.
البته این فرصت توبه و استغفار همیشگی نیست و همین که مرگ به سراغ آدمی آمد و چشمان اخروی باز و حقایق بر او روشن شد و به یقین دست یافت(ق، آیه 22) دیگر فرصت توبه‌ای نخواهد بود. (نساء، آیات 17 و 18)
بيـم و اميـد
خوف و رجا یا بیم و امید در انسان موجب تعادل می‌شود. همان طوری که ترس بسیار از جلال و عظمت الهی موجب می‌شود انسان گرفتار نومیدی شود، امید بسیار به جمال الهی و رحمت بیکرانش نیز موجب می‌شود تا  انسان گستاخ شده و گرفتار تجری شود. از این رو خداوند همان گونه که نسبت به غضب خویش هشدار می‌دهد و انسان را از آتش دوزخ می‌هراساند؛ همچنین به رحمت خویش بشارت داده و به بهشت وعده می‌دهد.
خداوند حتی به کسانی که گناه کبیره انجام داده و شرک و کفر ورزیده‌اند در صورت توبه و اصلاح افکار و اعمال خویش این فرصت را داده تا در مسیر درست قرار گیرند و از بهشت بهره مند شوند. پس همه چیز تا قبل از احتضار و حضور مرگ‌،شدنی و تغییر یافتنی است. 
انسان می‌تواند با توبه و استغفار و اصلاح امور فاسد خویش راه کمال را پیدا کرده و به سوی خداوند کریم باز گردد و از رحمت رحیمی و خاص خداوند بهره‌مند شود.
در حوزه روش‌های تربیتی به این نکته توجه داده می‌شود که استغفار و توبه‌، فرصتی بی‌نظیر برای بشر است؛ زیرا می‌تواند امید را به دل‌های نومید کسانی بازگرداند که گناه کبیره و صغیره را مرتکب شده‌اند.
همچنین از مهم‌ترین شیوه‌های تربیتی، بهره‌گیری از اسباب و ابزارهایی است که تعادل را به شخص و شخصیت می‌بخشد و او را از افراط و تفریط باز می‌دارد. نقش خوف و رجا در زندگی یک مسلمان چنین نقشی است. امام صادق(ع) از قول لقمان حکيم می‌فرماید:يا بُنَىَّ، خَفِ اللّهَ خِيْفَهًْ لَوْ جِئْتَهُ بِبِرِّ الثَّقَلَيْنِ لَعَذَّبَكَ وَ ارْجُ اللّهَ رَجاءً لَوْ جِئْتَهُ بِذُنُوبِ الثَّقَلَيْن لَرَحِمَكَ؛ فرزندم! از خداوند چنان بترس كه اگر نيكى جن و انسان را به پيشگاهش ببرى تو را كيفر كند و به خدا چنان اميدوار باش كه اگر گناهان جن و انسان را به نزد او ببرى اميد آمرزش داشته باشى.(بحارالانوار: ج 70، ص 352، ح 1) سعدی شیرازی می‌سراید:
 گر به محشر خطاب قهر كنند
انبيا را چه جاى معذرت است
پرده از روى لطف گوبردار
كاشقيا را اميد مغفرت است.
زیان بهشت به خواهـش دل
انسان‌،سعادت ابدی و پایا و مانا را دوست می‌دارد و اگر بتواند حتی در همین دنیا پایایی و مانایی خوشبختی را تضمین کند، برای آن تلاش می‌کند ولی از آنجا که می‌بیند که دنیا از چنین ظرفیت و قابلیتی برخوردار نیست، یا مانند کفار نومید از تحقق چنین چیزی است‌، پس به دنیا می‌چسبد یا آنکه مانند مومنان به آخرت توجه می‌کند و برای آن تلاش می‌کند. 
در این میان یک اکثریتی هستند که در حال تردید میان دنیا و آخرت هستند، اینها مانند مسلمانان سست ایمان، گاه به خواهش دل توجه کرده و در بند دنیا می‌شوند و گاه به خواهش عقل رو می‌آورند و دل در گرو آخرت می‌بندند. این‌گونه است که اعمال ایشان‌آمیزه‌ای از خیر و شر و نیک و زشت و خوب و بد است.(توبه، آیه 102)
انسانی که گرفتار هواهای نفسانی و خواهش‌های دل می‌شود، بر آن است تا شهوت‌های نفسانی را پاسخ دهد و همه وقت و فرصت و نیروی خویش را برای پاسخگویی هواهای نفسانی از شهوت و غضب صرف می‌کند. چنین شخصی به سبب آنکه تزکیه نفس نکرده‌، نباید امیدی داشته باشد که به سعادت ابدی برسد؛ زیرا همان طوری که خداوند پیامبران را برای تعلیم و تزکیه فرستاده و از مردمان خواسته به این دو توجه داشته باشند، اگر کاری در این زمینه نکنند به طور طبیعی نباید امید داشته باشند که به بهشت الهی درآیند. از همین رو خداوند در آیات بسیاری از جمله آیه 9 سوره شمس می‌فرماید: قد افلح من زکّاها؛ رستگار شد آن کسی که تزکیه نفس کرد. انسانی که سرگرم دنیا و زینت‌های آن است(آل عمران، آیه 14) چنان به آن مشغول است که از خدا و آخرت غافل می‌شود و به قول سعدی شیرازی:
 چو هر ساعت از تو به جايى رود دل                   به تنهايى‌اندر، صفايى نبينى
ورت جاه و مال است و زرع و تجارت               چو دل با خدا نيست خلوت نشينى.
هـم‌انـديشى با عقل کهتران و مهتران
انسان عاقل کسی است که عقل دیگران را نیز به خدمت گیرد. در هنر مدیریت گفته‌اند که مدیریت آن نیست که خود به هر کاری اقدام کنی بلکه آن است که چنان دیگران را به خدمت بگیری که نیازی به خدمت مستقیم تو نباشد؛ عاقل نیز کسی است که عقول دیگران را به خدمت خویش می‌گیرد و از استبداد رای و خودرایی پرهیز می‌کند و با مشاوره و مشورت با دیگران بهترین‌ها را می‌شناسد و خودش در نهایت تصمیم درست را می‌گیرد و بر اساس آن عزم و عمل می‌کند. خداوند به پیامبر(ص) فرمان می‌دهد تا در امور مهم اجتماعی با مردم مشورت کند.(آل عمران، آیه 159)
همچنین خداوند درباره سیره و سبک زندگی مسلمانان می‌فرماید: و كسانى كه [نداى] پروردگارشان را پاسخ [مثبت‏] داده و نماز برپا كرده‏اند و كارشان در ميانشان مشورت است و از آنچه روزي شان داده‏ايم انفاق مى‏كنند.
(شوری، آیه 38)
ره توشه تقوا
انسان برای عبادت آفریده شده (ذاریات، آیه 56) تا به تقوایی برسد(بقره، آیه 21) که او را به یقین و علم شهودی و لدنی الهی(بقره، آیه 282) می‌رساند که عامل خلافت الهی حضرت آدم(ع) شد. (بقره‌، آیات 30 و 31) در حقیقت انسان با این روش است که می‌تواند خلیفه الله شود و صفات خدایی را در خود تجلی دهد و مظهر اسما و صفات الهی شود.
از همین رو در آیات قرآن از جمله آیه 13 سوره حجرات تقوا به عنوان ملاک سنجش کرامت انسانی معرفی شده است. لذا اگر خداوند  انسان را بر بسیاری از آفریده‌ها شرافت ذاتی بخشیده است، دستیابی به کرامت و برتری در میان همه آفریده‌ها به این است که از راه عبادت به تقوا و از تقوا به یقین و علم شهودی برسد و مظهر علم الله و خلیفه الله شود.
پس راه نجات انسان آن است که از راه شریعت به حقیقت انسانیت و متاله شدن دست یابد و خدایی و ربانی شود و در بهشت سعادت دنیا و آخرت یعنی روضه رضوان الهی قرار گیرد.  لقمان حکيم نیز می‌فرماید: يا بُنَىَّ، اِنَّ الدُّنيا بَحْرٌ عَمِيْقٌ هَلَكَ فِيْها بَشَرٌ كَثِيرٌ، تَزَوَّدْ مِنْ عَمَلِها، وَ اتَّخِذْ سَفِيْنَهًْ حَشْوُها تَقْوَى اللّهِ ثُمَّ ارْكَبْ لُجَجَ الفُلْكِ تَنْجُ وَ انّى لَخائِفٌ اَنْ لا تَنْجُوَ؛ فرزندم! دنيا درياى ژرفى است كه انسان‌هاى زيادى در آن غرق شده‌اند. از كار در دنيا توشه برگير و كشتى اى برگزين كه بارش پرهيزکارى باشد. سپس بر امـواج دريـا سوار شو تا نجـات پيـدا كنى؛ و من مىترسم كه نجات پيدا نكنى. (بحارالانوار: ج 13، ص 427، ح 22)
علم و یقین، ره‏تـوشـه آخرت
از آنچه بیان شد به خوبی می‌توان دریافت که جایگاه علم و یقین در زندگی و سعادت بشر تا چه‌اندازه با اهمیت و ارزش است؛ زیرا عامل تعیین خلافت الهی حضرت آدم(ع) همان تعلیم اسمایی بود که خداوند در آیات 30 و 31 سوره بقره بیان کرده و شکی نیست که این تعلیمات الهی مربوط به علم لدنی حضوری است نه علم حصولی. بدون تردید انسان اگر بخواهد به مقام خلافتی دست یابد که حضرت آدم(ع) با تعلیم الهی به آن دست یافته است، باید علم لدنی به دست آورد که بر اساس آیات قرآن از جمله آیه 282 سوره بقره و آیه 29 سوره انفال و مانند آن با تقوایی به دست می‌آید که  خود آن  تقوا نیز بر اساس آیات 21 و 183 سوره بقره و مانند آنها از راه عبادت به دست می‌آید که همان نماز و روزه و مانند آنها است؛ خداوند می‌فرماید: واتقوا الله و یعلّمکم الله؛ و تقوای الهی پیشه کنید تا خداوند ضمن خیلی چیزهای دیگر به شما تعلیم دهد.(بقره، آیه 282)
شکیبایی به جای دزدى
انسان در زندگی تحت فشار قرار می‌گیرد و گاه در اثر خطا مرتکب سرقت می‌شود تا لقمه نانی به دست آورد. البته کسانی که دزدی را برای لذت آن یا برای عیاشی انجام می‌دهند وضعیت بدتری دارند؛ اما سخن درباره کسانی است که برای مشکلات اقتصادی و یک لقمه نان به هر شکلی دزدی می‌کنند. 
دزدی تنها بالا رفتن از دیوار مردم نیست، بلکه کسی که با هر شکلی در حریم مردم وارد می‌شود و اموالی را از اتومبیل قفل شده می‌دزد یا با قلم خویش اعداد و ارقام را تغییر می‌دهد و اختلاس می‌کند یا با هک کردن نرم‌افزاری مالی را می‌دزد یا کشف رمزی می‌کند یا مانند آن نیز دزد است. اگر انسان به جای دزدی امیدش را به خدا ببندد و صبر و شکیبایی کند خداوند راه روزی را به روی وی می‌گشاید.
اصولا دزدی‌، برکت را از زندگی می‌برد و وضعیت شخص نه تنها بهتر نخواهد شد بلکه بدتر هم می‌شود. این شخص هم بهره‌ای از مال دزدی نمی‌برد و هم گناه می‌کند  و هم از چشم خداوند می‌افتد و خداوند روزی اش را نگه می‌دارد و به دستش نمی‌رساند. 
اما اگر صبر و شکیبایی و قناعت کند، به طور طبیعی خداوند در رزق را به روی او خواهد گشود. امام سجاد(ع) نقل می‌کند که لقمان حکيم به فرزندش می‌فرماید: يا بُنَىَّ،... إنّ السّارِقَ اِذا سَرَقَ حَبَسَهُ اللّهُ مِن رِزْقِهِ وَ كَانَ عَلَيْهِ إثْمُهُ، وَ لَوْ صَبَرَ لَنالَ ذلِكَ، وَ جاءَهُ مِنْ وَجْهِهِ؛ فرزندم! دزد، هر گاه دزدى مى كند، خداوند او را از روزى باز مى دارد و گناهش بر خود اوست و اگر شكيبا باشد روزى به سوى او بيايد.(بحارالانوار: ج 13، ص 421، ح  15)  
اصولا انسان باید در جامعه چنان رفتار نماید که سربلند و باعزت باشد؛ از این روست که حتی در آیات و روایات بر امانتداری در کنار عدالت و صداقت بسیار تاکید می‌شود؛ زیرا این امور ارتباط سالم اجتماعی را رقم می‌زند. 
البته دایره امانت و امانتداری فراتر از امانت‌های مالی است. امانت‌های اطلاعاتی و امانت‌های ولایت و قرآن و مانند آنها نیز باید مورد نظر قرار گیرد.(احزاب، آیه 72) انسانی که از آخرت و حساب و کتاب آن هراسان است همواره به امانت توجه خاصی دارد و هرگز در آن خیانت نمی‌کند.
از امام باقر(ع) روایت است که لقمان حکيم فرموده است:يا بُنَىَّ، عَلَيْكَ بِاَداءِ الاَمانهًِْ تَسْلَمْ لَكَ دُنْياكَ وَآخِرَتُكَ وَكُنْ اَمِيْنا تَكُنْ غَنِيّا، فاِنّ اللّهَ تَعالى لايُحِبُّ الخائِنينَ؛ فرزندم! امانت را بپرداز تا دنيا و آخرت تو سالم بماند و امين باش تا بى نياز گردى كه خداوند خيانتكاران را دوست ندارد. (بحارالانوار: ج 13، ص 416، ح 9) 
سـحرخـيزى و نمازگزاری
انسان باید بنده خداوند باشد و این بندگی که هدف آفرینش است (ذاریات، آیه 56) را در زندگی خویش به نمایش گذارد. شکی نیست که بندگی به ویژه در نماز که برترین آیین‌پرستش است نمود و تجلی خاصی دارد لذا خداوند از مردمان خواسته در شبانه‌روز دست کم پنج مرتبه 17 رکعت نماز بخوانند که البته اگر 51 رکعت را تمام کنند و نافله‌ها را نیز به جا آورند خیلی بهتر است.
انسان در شب بهتر می‌تواند به عبادت خاص  توجه یابد و بندگی داشته باشد؛ زیرا در روز دنبال فضل الهی و روزی است(مزمل، ایه 20) ولی شب آرامش و سکون دارد؛ در شب هم سحرگاه یعنی ساعتی قبل از اذان صبح وقت مناسب‌تری است. از این رو در روایات بر سحرخیزی و استغفار شبانه به ویژه سحرگاهان تاکید شده است. خداوند می‌فرماید: وَبِالْأَسْحَارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ؛ و در سحرگاهان [از خدا] طلب آمرزش مى‏كردند.(ذاریات، آیه 18) و در آیه 17 سوره آل عمران نیز می‌فرماید: الصَّابِرِينَ وَالصَّادِقِينَ وَالْقَانِتِينَ وَالْمُنفِقِينَ وَالْمُسْتَغْفِرِينَ بِالأَسْحَارِ؛ اينانند شكيبايان و راستگويان و فرمانبرداران و انفاق كنندگان و آمرزش‏خواهان در سحرگاهان.
لقمان حکيم نیز می‌فرماید: يا بُنَىَّ، لا يَكُنِ الدِّيْكُ أَكْيَسَ مِنْكَ وَ اَكْثَرَ مُحافَظَةً عَلَى الصَّلَوة. اَلا تَراهُ عِنْدَ كُلِّ صَلاةٍ يُؤذِّنُ لَها وَبِالأَسْحارِ يُعْلِنُ بِصَوْتِهِ وَ اَنْتَ نائِمٌ؛  فرزندم! مبادا خروس از تو زرنگ‌‌تر باشد و مواظب‌تر بر نمازها. آيا نمى بينى كه براى هر نماز اذان مى گويد و در سحرها با بانگ بلند خبر مى دهد و تو در خواب هستى. (ارشاد القلوب: ص 72 باب 18) 
اطاعت از خدا
بندگی به اطاعت است نه عصیان، یعنی هر آنچه را خدا بیان کرده و از زبان و قول و عمل و تقریر معصومان به ما رسیده باید انجام دهیم.(آل عمران، آیات 31 و 32 و 132؛ حشر، آیه 7) پس هر کسی عصیان ورزد از دایره بندگی خارج است. اگر خدای نکرده گناهی و عصیانی انجام شد باید توبه و استغفار کرد تا در مسیر درست‌،باقی و برقرار باشد. 
لقمان حکيم می‌فرماید: يا بُنَىَّ، اِنّه لَيْسَ كُلُّ مَنْ قالَ: اغْفِرْلِى غُفِرَ لَهُ، اِنّهُ لا يُغْـفَرْ اِلاّ لِمَنْ عَمِلَ بِطاعَهًْ رَبِّـهِ؛ فرزندم! اين گونه نيست كه هركس گفت «پروردگارا مرا ببخش»، بخشيده شود، همانا كسى بخشيده شود كه پروردگارش را اطاعت کند. (بحارالأنوار: ج 13، ص 428، ح 23) سعدی نیز می‌سراید: 
عذر تقصير خدمت آوردم                        كه ندارم به طاعت استظهار
عاصيان از گناه توبه كنند                      عارفان از عبادت استغفار.
پُـرخـورى‌، مانع خیر
انسان باید شهوت را مهار و مدیریت کند و به تزکیه نفس بپردازد؛ زیرا شهوت رانی موجب می‌شود که انسان از هر گونه خیری دور شده و به شرور گوناگون مبتلا شود. لقمان حکيم می‌گوید: يا بُنَىَّ، اِذا امْتَلأَتِ المِعـْدَةُ نامَتِ الفِـكْرَهًْ، وَ خَرِسَتِ الْحِكْمَهًْ وَ قَعَدَتِ الاَعْضاءُ عَنِ العِبادَهًِْ؛ فرزندم! هرگاه شكم پر شود‌انديشه فرو مى خوابد وحقيقت گنگ مى شود و بدن از عبادت باز مى ماند. (تنبيه الخواطر: ج 1، ص 102) سعدی نیز می‌سراید:
‌اندرون از طعام خالى دار
تا درو نور معرفت بينى
تهى از حكمتى به علت آن
كه پُرى از طعام تا بينى.
توجه به مرگ و رسـتاخـيز
خداوند در آیات 1 تا 5 سوره قیامت به نقش معاد به عنوان عامل هنجارگرایی توجه می‌دهد؛ یعنی کسی که قیامت را قبول دارد هنجارها را حفظ می‌کند و کسی که در آن شک و تردید روا می‌دارد اهل فجور و فسق می‌شود. 
از امام باقر(ع) روایت است که لقمان حکيم فرموده است: يا بُنَىَّ، اِنْ تَكُ فِى شَكٍّ مِنَ المَوْتِ، فَارْفَعْ عَنْ نَفْسِكَ النَّوْمَ وَ لَنْ تَسْتَطِيْعَ ذَلِكَ وَ اِنْ كُنْتَ فِى شَكٍّ مِنَ البَعْثِ، فَادْفَعْ عَنْ نَفْسِكَ الاِنْتِباهَ وَ لَنْ تَسْتَطِيْعَ ذَلِكَ، فَاِنّكَ اِذا فَكَّرْتَ عَلِمْتَ اَنّ نَفْسَكَ بِيَدِ غَيْرِكَ وَ اِنّما النَّوْمُ بِمَنْزِلَةِ الْمَوْتِ وَ اِنّما الْيَقْظَةُ بَعْدَ النَّوْمِ بِمَنْزِلَةِ البَعْثِ بَعْدَ المَوْتِ؛ فرزندم! اگر از مرگ در شكى، خواب را از خودت دور كن، ولى قدرت اين را ندارى و اگر در قيامت شك دارى، بيدارى را از خودت دور كن ولى نيروى اين را ندارى. 
پس تو اگر در اين بينديشى مى دانى كه جانت در دست ديگری است و خواب مانند مرگ است و بيدارى پس از خواب، مانند برخاستن پس از مرگ است. (بحارالانوار: ج 13، ص 417، ح 11) سعدی می‌گوید:
جهان اى برادر نماند به كس                     دل ‌اندر جهان آفرين بند و بس
چو آهنگ رفتن كند جان پاك                  چه بر تخت مُردن چه بر روى خاك